اناوطنيم سيه كلان |
||||||||||||||||
دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, :: 13:33 :: نويسنده : كنعان
در اين دنياي بي آغاز بي پايان در اين صحرا كه جز گرد وغبار از ما نميماند كاش خدا زين تلخكامي هاي بي هنگام بس مي كرد نمي گويم پرستوي زمان را در قفس مي كرد نمي گويم به هر كس عمر وبخت جاودان ميداد همين ده روز هستي را امان ميداد دلش را ناله ي تلخ سيه روزان تكان ميداد دلم ميخواست عشقم را...... دلم ميخواست عشقم را نميكشتندصفاي آرزويم را كه چون خورشيد تابان بود مي ديدند............. دلم مي خواست او.....
برای تویی که تنـــــهایــی هایــــم پـــــــــر از یاد توســــــت برای تویی که قلبـــــم منــزلگــــه عـــشــــــــــق توســـــت برای تویی که احساســم از آن وجـــــود نازنیـــن توســــــت برای تویی که چشــــمانـــم همیشـــــه بــــه راه توســـــت برای تویی که مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاک خود کردی برای تویی که وجود بی ارزشم را محو وجود نازنین خود کردی برای تویی که هر لحظه دوری ات برایــم مثــل یک قرن است برای تویی که سـکـــوتـــت سخــت ترین شکنــجه من است برای تویی که قـــــــــلـــــــــــــــبـــــــــت پـــــــــــــــاک است برای تویی که در عشق، قـــلـــبــــــــــت چه بــی باک است برای تویی که عــــشـــــــــقــــــــــــت معنــای بودنــم است برای تویی که غـمـــــــــــهـــــایــت معنـای سوختنـــم است
چه شبهایی با رویای تو خوابیدم نفهمیدی چه شبهایی که اسم تو رو لبهام بود نمیشنیدی چه شبهایی که اشکامو به تنهایی نشون دادم از عمق فاصله آروم واسه تو دست تکون دادم چه شبهایی با شب گردی شبو تا صبح می بردم نبودی ماه جون می داد نبودی بی تو میمردم چه شبهایی دعا کردم یه کم این فاصله کم شه یه بار دیگه نگاه من تو رویاهات مجسم شه توی این خونه یخ می بست تن سرد سکوت من چه قدر جای تو خالی بود چه شبهای بدی بودن گذشتن عمرو بردن حالا من موندم و حسرت چه قدر بی رحمه این دنیا به این تقدیر بد لعنت...............
سلام ... اینو از قصد گذاشتم تا یه نفر خیلی چیزها رو بفهمه..
************** هر آنکه از رفاقت دم میزد / ولی ناخوداگاه از خیانت دم میزد تو رویاهام که با هر یک رفیقو / که با هر یک غم و شادی شریکو به وقت خوش همه با تو رفیقو / به مشکل میرسی هر یک غریب توی گفنار خویش دم از رفاقت / ولی بوئی نبردند از صداقت
**************
ای دوست نزن زخم زبان جای نصیحت / بگذار ببارد بر سرم سنگ مصیبت *************
رفیق مثل کفش میمونه ، رفاقت مثل جاده ! خیلی سخته وسط جاده بفهمی پا برهنه ای ************
با رفیقت مثل چتر رفتار نکن که هر وقت بارون بند اومد ، فراموشش کنی **************** نفرین به توی نامرد که با زیباترین نقاب به چهره رفیق درامدی. نفرین بر آن مرامی که اینگونه به اعتمادم خیانت کرد. نمیبخشمت… ***************
زبیم و رنج نامردی دگر دردی نمیبینم،مزن لاف مروت را که من مردی نمیبینم منم آن چوب سرگردان به ساحل میرسم،زیرا درون موج دریاها عقب گردی نمیبینم **************** روزگاری مردم دنیا دلشان درد نداشت. هر کسی غصه اینکه چه می کرد نداشت چشم سادگی از لطف زمین می جوشید. خودمانیم زمین این همه نا مرد نداشت
روزی دختری از پسری که عاشقش بود پرسید …:
|
![]()
Alternative content |